کلبه شبگرد تنها

کلبه شبگرد تنها

تنهایی شبگرد تنها
کلبه شبگرد تنها

کلبه شبگرد تنها

تنهایی شبگرد تنها

بیخــــــــــــــیال...

بیخــــــــــــــیال...
 
مــرا دخـــتر خانـــوم مے نـامــند!

مــضمونــے کہ جذآبیتــش نفــس گـیــر استــــ !

دنیاے دخترانہ مـטּ نہ با شمع نہ با عروسـکــ معنــــا پیدآ نمــےکند

و نہ با اشکـ و افسوטּ !
 
امــآ تمامـــ اینهآ را در بر مےگیــرد !
 
مــטּ نہ ضعیفم نہ ناتـــواטּ

چـــرآ کہ خـداونــد مرا بــدوטּ خشونتــ و زور و بـــآزو مے پــسندد !
 
اشکــ ریـختـטּ ضعفـ مـטּ نیستـ قدرتــ روح مــטּ است!
 
اشک نمےریزمـ تا توجهے را جلبـ کنمـ

بآ اَشکَمــ روحــم را مےشویـــم ..

 

کاش بودی میدیدی چه حالی دارم...............!!!!

کاش بودی میدیدی چه حالی دارم...............!!!!

باورم نمی شود...
 
کاش در کنارم بودی ، کاش میتوانستم تو را در آغوشم بگیرم و نوازش کنم....
باورم نمیشود که از من اینهمه دور هستی و فاصله بین من و تو بیداد میکند....
کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم....
کاش میتوانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم....
 ای کاش ، کاش ، کاش...
دلم بدجور هوای تو را کرده عزیزم...
دلم بدجور در حسرت دیدار تو هست ای بهترینم....
باورم نمیشود ، این همه فاصله در بین من و تو غوغا میکند
و دریای غم و دلتنگی در قلبهایمان طوفان به پا میکند ، امواج تنهایی مثل
خنجر در قلبهایمان مینشیند ....
و ای کاش در کنارم بودی ...
کاش بودی و دلم را از امید و آرزوهای انباشته شده خالی میکردی....
باورم نمیشد ، سخت است باور کردنش ، با نبودنت در کنارم گویا
در این دنیا تنهای تنهایم ....
بی کس ، بی نفس ، میروم با همان پاهای خسته ، در جاده ای
که به آن سوی غروب خورشید ختم شده است....
کاش که تو در کنارم بودی....آنگاه دیگر هیچ آرزویی از خدای خویش نداشتم....
سخت است ولی باید نشست در گوشه ای و گریست وتا شاید روزی به تو برسم ...
و ای کاش تو در کنارم بودی ، باورم نمیشود رفته ای،
دلم بدجور برای تو تنگ است ...
باورم نمیشود...